سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  جغرافیا
من از آنچه نمی دانید نمی ترسم؛ ولی بنگرید در آنچه می دانید چگونه عمل می کنید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
117457
بازدیدهای امروز وبلاگ
23
بازدیدهای دیروز وبلاگ
14
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
جغرافیا
صباح ملک حسینی
کارشناسی ارشد جغرافیا هستم
لوگوی وبلاگ
جغرافیا
بایگانی
بهار 1386
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
اوقات شرعی
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   صباح ملک حسینی  

عنوان متن روستای تاریخی انجدان یکشنبه 84 بهمن 30  ساعت 10:44 عصر

انجدان

انجدان – دیه بزرگ طرف شرق فراهان و دامنه جبال (هفتاد قله) واقع است . دیه انجدان بسیار معمور و دارای آثار قدیمه نیز می باشد  قبوری از سادات اسمعیلیه در این دیه موجود است که از این رو طرف توجه فرقه اسمعیلیه است مانند قبر شاه طاهر و شاه غریب و شاه عبدالسلم .

انجدان در حملات تیمور دچار حمله آن مرد سفاک گردید و به گفته صاحب روضه الصفا شهر آنان ویران و مردم آنجا یکسره نابود شدند . اطراف این دیه شکارگا ههای خوبی هست که از همه جا بهتر شکارگاه معروف لته در است .

شاهزاده ظل السلطان می نویسد که ناصرالدوله مارا به شکارگاه لته در برد که بعد شکارگاه مخصوص من شد . بیست بار زیادتر از ایاب و ذهاب طهران و از اصفهان مخصوصا برای لته در بشکار آمده ام شرح کوههایش و جغرافیای آنجا و هفتاد قله که اول نمره شکار گاههای دنیا است که آنجا هم شاید سی مرتبه آمده باشم . خواهم نوشت علی الحساب صرف نظر کرده به همان مهمانی ناصرالدوله قناعت خواهم کرد .

ناصر الدین شاه در سفر هایش بطرف اراک خصوصا سفر 1309 قمری به عشق شکارگاه لته در راه کوهستانی از محلات به انجدان را با زحمت پیمود ه و چند روزی از عمر خود را در آن ناحیه گذرانده و در سفرنامه خود شکارگاه انجدان به سزا توصیف می کند

کلمه انجدان – معرب انگدان است و آن گیاهی است که به اسامی مختلفه نسبت به محل رستن آن خوانده می شود گویا به مناسبت همین گیاه که در ناحیه روئیده می شود این دیه به نام انجدان یا انگوان خوانده شده( در اسما فارسی دهات –نظایر آن فراوان دیده می شود مانند (مودر) مزرعه ایست و (گردو) که آن نیز مزرعه ایست و هر دو نزدیک شهر اراکند (چنار) نزدیک انجدان و قریه نمکور که اولی به مناسبت درخت انگور و دوم گردو و سوم چنار و چهارم وجود نمک این اسم نامیده شده است )

این دیه و توابع آن پیش از بنای عراق جز کاشان بوده و مولفین هم بهمین صورت آنرا نام برده اند – رضا قلی هدایت در انجمن آرای ناصری و محمد کریم بن مهدی قلی در برهان جامع این دیه را از توابع کاشان معرفی کرده اند –به این دیه دانشمندان و نویسندگان و وزیرانی نیز منتسب می باشد که صفحاتی از قسمت فرهنگ این کتاب را بخود اختصاص خواهند داد .

منبع : تاریخ اراک –تالیف مرحوم دهگان


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   صباح ملک حسینی  

عنوان متن مصلح آباد روستای بزرگ اراک چهارشنبه 84 بهمن 26  ساعت 7:20 عصر

مصلح‏آباد

از نظر تقسیمات کشورى روستاى مصلح‏آباد جزء حومه اراک مى‏باشد این روستا درجنوب جلگه فراهان و شمال اراک قرار گرفته است.

مصلح‏آباد از شمال با امام‏زاده على و روستاى حاتم‏آباد و زمینهاى کشاورزى‏روستاى حاتم‏آباد هم جوار است و از شرق با کمال‏آباد علیا، و در ضلع جنوبى‏مصلح‏آباد مزارع آن و کمال‏آباد سفلى قرار دارند، و از غرب با روستاهاى نظام‏آباد، خلیج‏آباد و شریف‏آباد هم‏مرز است.

بر اساس‏شواهد موجود، مصلح‏آباد در قرن‏دوازدهم هجرى بنا گردیده است.

در میان اهالى روستا و مردان و زنان کهنسال این روستا حکایتى درباره‏تاریخچه آن وجود دارد که مى‏گویند:

شخصى به نام «سلیمان‏لو» از اهالى قفقاز در زمان فتحعلیشاه قاجار به ولایت‏عراق عجم و منطقه فراهان تبعید مى‏گردد وى که فرد متمولى بوده، در محلى که‏امروز به رضى‏آباد مشهور است اقامت مى‏گزیند و بخشهاى وسیعى از زمینهاى‏کشاورزى منطقه را خریدارى و به مالکیت‏خویش در مى‏آورد. سلیمان‏لو صاحب‏فرزندى است‏به نام «محمدحسین‏» که وى با کمک فرزندانش رشته قناتى را درزمینهاى خود حفر مى‏کند که مظهر آن قنات در زمینهاى روستایى که امروز آن رامصلح‏آباد مى‏نامند ظاهر مى‏گردد این محمدحسین به‏خاطر بهره‏گیرى از آب قنات‏مذکور زمینهاى منطقه را مالک شده و کم‏کم به آبادى و عمران منطقه پرداخته‏و روستاى جدیدى به نام مصلح‏آباد را بنیان مى‏گذارد

اما نقل دیگر که با نام مصلح‏آباد هم تناسب کامل دارد این است که‏محمدحسین‏خان افشار متخلص به مصلحى (جدآیة‏الله‏العظمى اراکى) این روستا رااحداث نموده است .

 


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   صباح ملک حسینی  

عنوان متن ساطان آباد سه شنبه 84 بهمن 25  ساعت 7:8 عصر

عراق سلطان‏آباد اراک

عراق عجم

ایالت «جبال‏» را در قرون وسطى «عراق‏» (باقید) «عجم‏» نامیده‏اند تا با «عراق‏عرب‏» اشتباه نشود. یاقوت حموى در این خصوص گوید: ایرانیان در این زمان کلمه‏«عراق عجم‏» را به جاى ایالت جبال به کار مى‏برند... .

جبال

برخى از شهرهاى مشهور ناحیه جبال: همدان، بروجرد، نهاوند، اسدآباد، دینور،کرمانشاه، زنجان، ابهر، سمنان، قم، کاشان، اصبهان و طالقان.

نواحى‏چهارگانه جبال عبارت‏بوده است ازکرمانشاه و همدان و رى واصفهان.

و برخى گفته‏اند: جبال یا قوهستان (کوهستان) ناحیه‏اى است که از یک‏جانب به نواحى هرات پیوسته و از آنجا امتداد یافته تا به نهاوند و همدان و بروجردمى‏پیوندد.

حمدالله مستوفى در کتاب «نزهة‏القلوب‏» گوید: ولایت عراق عجم شامل‏چهل پاره شهر است‏حدودش ولایات آذربایجان و کردستان و خوزستان و فارس‏و... و به جیلانات پیوسته است و طولش از سفیدرود تا یزد صد و شصت فرسنگ‏و عرض آن از جیلانات تا خوزستان صد فرسنگ...

در کتاب «سرزمینهاى خلافت‏شرقى‏» آمده: اسم عراق هنوز در حال حاضربه کار مى‏رود زیرا آن قسمت از ایالت قدیم جبال که در جنوب باخترى تهران واقع‏شده میان اهالى محل به ولایت عراق معروف است و چهار شهر بزرگ: کرمانشاه، همدان، رى و اصفهان از زمان قدیم بزرگترین شهرهاى نواحى چهارگانه ایالت‏جبال بوده‏اند

در کتاب «گزارشنامه‏» آمده: عراق عجم شامل شهرهاى اصفهان، گلپایگان،همدان و اراک فعلى بوده، و این اصطلاح یعنى عراق عجم بیشتر در اصطلاح‏گویندگان و شعرا وارد گردیده است. اشعار فارسى را به سه سبک خراسانى‏و عراقى و آذربایجانى تقسیم کرده و سبک هندى را نیز به آن افزوده‏اند.

در کتاب «تاریخ عراق عجم‏» تالیف سال 1334ق آمده است:

در عصر حاضر ممالک عراق عجم به چندین ولایات منقسم است که‏هرکدام حکمران مخصوص داشتند... و در این زمان در وسط معموره ایران،ممالک عراق عجم عبارت از ولایات مفصله‏الذیل است: همدان، عراق، قم،ساوه و زرند، قزوین، خمسه، طهران، کاشان ولایات ثلاثه (کمره، گلپایگان،خوانسار) اصفهان، یزد، ملایر، تویسرکان، نهاوند، دامغان، سمنان، شاهرودو بسطام.

حدود حالیه عراق: از طرف شمال به خاک ساوه و زرند، و غربا به همدان‏و ملایر، و جنوبا به بروجرد و کمره و شرقا به محلات و قم اتصال دارد.

حکومت‏نشین ولایت عراق شهر جدیدالبناء سلطان‏آباد است.

سالهاى دراز یوسف‏خان سپهدار، حکمران عراق و رئیس قشون بود و چون‏به مرور در عراق تمکن فراوانى به هم بسته بود از جانب دولت اجازه تحصیل کردکه شهر جدیدى درخور مقر حکومت عراق تاسیس نماید، على‏هذا در سال 1227شروع به عملیات آبادى شهرى نمود  و آن را به نام سلطان ایران «سلطان‏آباد»نام نهاد و در کمال جمال و برج و باره، و راسته بازارش در غایت متانت و حصانت‏اتمام یافت

منبع : یادنامه مرحوم آیت الله اراکی

 


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   صباح ملک حسینی  

عنوان متن نام و بنای شهر اراک یکشنبه 84 بهمن 23  ساعت 10:11 عصر

اراک - عراق - سلطان‏آباد - شهرنو

در جاى شهر فعلى اراک ده بزرگى به نام «دسکره‏» یا «دستجرده‏» وجود داشته که ازآثار آن ده، قناتى به نام قنات ده باقى مانده است. بعد از خرابى این ده بزرگ (که‏تاریخ خرابى آن هم تا کنون معلوم نگردیده است) جاى آن بایر بوده است تا دراوایل دولت زندیه هشت‏قلعه در جاى آن ده به ترتیب زیر ساخته شده است:

1- قلعه نو که خرابه‏هاى آن در طرف جنوب شهر، بین خود شهر و قصبه‏«کرهرود» باقى بود.

2- قلعه حاج طهماسب در زیر قلعه نو.

3- قلعه سلیم‏که‏خرابه‏هاى آن درزمینهاى «ورزنه‏» جزء مزارع شهر واقع شد.

4- قلعه خان‏بابا.

5- قلعه آزاد مرادآباد که گویا نزدیک «ورزنه‏» بوده است.

6- قلعه آ(قا) سمیع در نواحى پل گردو.

7- حصار در غرب رودخانه. (ده کهنه که آن هم جزء حصار بوده است.)

8- قلعه قادر که نزدیک «کرهرود» واقع شده بود.

یوسف‏خان گرجى این قلاع هشتگانه را خراب و شهر عراق (سلطان‏آباد) راتاسیس کرد و مردم آن قلاع را طوعا و کرها به شهر کوچانید.

علت ایجاد شهر را چنین نقل مى‏کنند: در آن وقتى که هیات مسیوگاردان‏فرانسوى جهت تنظیم قواى چریکى ایران به صورت نظام جدید به این سرزمین‏گسیل شدند دو دسته از داوطلبان نظام اوامر سرداران فرانسوى را زودتر و بهتر فراق‏گرفتند، اول جوانان آذربایجانى بودند که به نام «سرباز» خوانده شدند و مستقیم زیرنظر عباس میرزاى نایب‏السلطنه قرار گرفتند، دوم جوانان عراقى و مازندرانى بودندکه به نام «جانباز» در تحت‏سرپرستى یکى از آجودانهاى مخصوص یعنى‏یوسف‏خان گرجى اداء وظیفه مى‏کردند. یوسف‏خان که خود مردى متعین‏و ثروتمند بود در صدد ایجاد قلعه‏اى برآمد و جاى کنونى شهر اراک را براى آن درنظر گرفت، و در حین ساختمان، صورت شهرى به آن داده شد.

یوسف‏خان در سال 1222 منصب سپهدارى یافت و به حکومت عراق قبل‏از بناى شهر جدید منصوب شد. فتحعلیشاه در سال 1227 قمرى او را با جمعى ازسرکردگان خود به اتفاق محمدعلى میرزا دولتشاه براى سرکوبى عبدالله‏پاشا والى‏بغداد فرستاد والى به شیخ جعفر کاشف‏الغطاء(ره( که شاه هم به او ارادت داشت‏متوسل شد و او در این باب وساطت کرد و کار به مسالمت و مصالحه انجامید.عباس میرزاى نایب‏السلطنه در سال 1238قمرى یوسف‏خان را براى دفع اکراد که‏به سلماس و آن حدود تجاوز کرده بودند فرستاد و در جنگى که روى داد اکرادشکست‏خورده فرار نمودند و جاهاى آنان به دست‏یوسف‏خان افتاد.

در سال 1240 که فتحعلیشاه حاکم اصفهان را معزول و محمدمیرزا پسر سى‏و هشتم خود را در سن سیزده سالگى ملقب به سیف‏الدوله کرد و به جاى وى‏منصوب نمود، یوسف‏خان سپهدار به وزارت او تعیین شد اما یوسف‏خان در همین‏سال درگذشت و منصب او به پسرش غلامحسین‏خان که در سن هفده سالگى بودداده شد و وى داماد فتحعلیشاه نیز گردید. 

درکتاب «دانشنامه‏ایران واسلام‏»آمده: اراک نام کنونى (نام سابق عراق) براى‏سلطان‏آباد پیشین درجلگه فراهان درحاشیه سلسله‏کوههاى زاگرس  واقع شده، و باتاسیس انبارهاى سوخت وآب در سالهاى جنگ، همیت‏شهرافزایش‏فراوانى یافت.

نام شهر چنانکه امروز نوشته مى‏شود شکل اصلى آن که «عراق‏» بود را پنهان‏مى‏سازد که بر ناحیه واقع در داخله خمیدگى رود قره‏سو  در جنوب ساوه و مغرب‏قم اطلاق مى‏شده است ولى منشا اصلى این نام به احتمال قوى «عراق عجم‏» است‏که از زمان سلجوقیان به بعد به تمام ناحیه شمال غربى ایران اطلاق مى‏شد، که آن رااز عراق عرب یعنى بین‏النهرین متمایز مى‏ساخت.

خود شهر را در سال 1223 (کذا) سردار یوسف‏خان گرجى بنیاد نهاد و آن رابه عنوان پایگاهى براى تجدید سازمان ارتش ایران به اسلوب امروزى به‏کار مى‏بردو بعد آن را سلطان‏آباد نام نهاد و از این‏رو بر اساس یک نقشه منظم و چهارگوش‏ساخته شده و دیواره‏هاى آن با برجهاى متعددى محافظت مى‏شده است.

یکى از فرزندان نامى این شهر شاعر و روزنامه‏نگار اواخر دوره قاجاریه میرزامحمدصادق ادیب‏الممالک امیرى بود.

در «لغت‏نامه دهخدا» آمده: اراک (سلطان آباد عراق) از شمال محدود است‏به‏فراهان، از مشرق به‏خاک قم، از جنوب به‏محلات و کزاز و از مغرب به کوه شازند.

بناى آن جدید و در سال 1189هجرى شمسى  توسط یوسف‏خان معروف‏به گرجى در زاویه غربى دشت فراهان بنا شده و شکل آن منظم و به صورت مربع‏مستطیل است.

در کتاب «سیماى ایران‏» آمده: بناى اولیه شهر اراک در سال 1231 هجرى‏قمرى به دستور فتحعلى‏شاه قاجار به وسیله یوسفخان گرجى (سپهدار) فرمانده‏پادگان محل بنا گردید و به نام قلعه سلطان‏آباد نامیده شد.

در سال 1316شمسى نام «سلطان‏آباد» به «اراک‏» تغییر یافت. هدف از ایجادو احداث این شهر در ابتدا پایگاهى نظامى بوده تا بتواند در حفظ منطقه مؤثر واقع‏شود به همین جهت است که ساختمان اولیه شهر به صورت قلعه‏اى بوده که چهاردروازه‏داشته‏است.و درسالهاى صلح وآرامش‏دیوارهاى‏حفاظتى‏شهر برداشته شد.

در کتاب «گزارشنامه‏» مى‏خوانیم:

اراک نام فعلى شهرى است که در زمان فتحعلیشاه قاجار (1227ه .ق) به‏مباشرت یوسف‏خان گرجى به عنوان قلعه جنگى بنیاد گردید.

قلعه مزبور در سال 1272 به وسیله محمدحسن‏خان امیر نظام برادر میرزاتقى‏خان امیرکبیر تمصیر و تشجیر شد و از اطراف تجار و کسبه به شهر نو بنیاد روى‏آوردند حتى در اوایل قرن چهاردهم ه .ق یکى از شهرستانهاى بسیار آباد، گردیدو متجاوز از پنجاه کمپانى خارجى در این شهر شعبه داشته و به کار و کسب مشغول‏بودند. درسال 1307ه .ق تا1310 کمپانى(انگلیسى معروف به) زیگلر  قلعه‏بزرگى‏در شهر ساخت که قسمت اعظم آن بعدها باقى مانده و به قلعه فرنگى معروف شد.

شهر اراک در بدو امر به نام «قلعه سلطان‏آباد» (به نام فتحعلیشاه قاجار)و سپس با حذف عنوان قلعه و نیز با عنوان «شهرنو» در نامه‏هاى موجود آن زمانهادیده مى‏شود غلامحسین‏خان و پدر او یوسف‏خان هردو از سپهداران مورد توجه‏دولتهاى مربوطه بوده‏اند نامه‏هایى که براى آنان فرستاده مى‏شد با عنوان: «لشگرعراق‏» و سپس با حذف کلمه «لشگر» بود که همین لفظ عراق علم شهر گردید و اسم‏سلطان‏آباد به تدریج از زبانها افتاد و در سال 1317شمسى که راه‏آهن جنوب از کناراین شهر عبور کرد و ایستگاهى در کنار شهر احداث شد نام ایستگاه را اراک گذاشتندو سپس شاید از طرف وزارت کشور به تمام آبادیهاى واقع در سر راه راه‏آهن‏بخشنامه شد که اسم آبادیهاى مجاور با ایستگاههاى مربوطه به همان نام خوانده‏شود از این رو عنوان «عراق‏» تبدیل به «اراک‏» گردید. البته اول کسى که عراق را اراک‏خوانده میرزاآقاخان کرمانى  است در این شعرش:

           عروس جهان است ملک اراک                   که سرتاسرش مشک بیزاست‏خاک

شهر اولیه یا قلعه سلطان‏آباد داراى چهار دروازه بود: آنکه به طرف شرق باز مى‏شد:دروازه شهرجرد به نام ده مجاور یا روبرو، و آنکه به طرف شمال مى‏رفت دروازه‏رازان به نام ده روبرو، و آنکه به طرف غرب مى‏رفت دروازه حاج علینقى، و دروازه‏جنوب را به مناسبت جهت، دروازه قبله مى‏نامیدند.

این چهار دروازه چنان نصب شده بود که اگر شخصى در میان چهار سوق‏مى‏ایستاد و مانعى هم در بین نبود چهار دروازه به خوبى نمایان بود.

در کتاب «تاریخ اراک‏» آمده: شهر اراک فعلى قبل از سال 1317شمسى به نام‏«عراق‏» و پیش از آن به اسم «سلطان آباد» و در بدو امر عنوان «قلعه سلطان‏آباد»داشته است تاریخ بناى شهر را چنانچه در افواه معروف است‏به حساب جمل‏«نمود یوسف ثانى بناى مصر جدید» یعنى 1231ه .ق ضبط نموده‏اند اما چیزى که‏قابل ذکر است آنکه بناى شهرى مشتمل بر حدود پنج‏هزار خانه و چهار راسته بازارمسقف و نیز مشتمل بر بناى بزرگ ارک دولتى و مدرسه و تعداد زیادى مسجدو حمام -با توجه به اینکه بانى شهر اکثر ایام خود را در جبهه جنگهاى ایران‏و عثمانى و ایران و روس به سر مى‏برده، و نیز سالهاى جنگ خیلى طولانى‏بوده-نمى‏توان به طور قطع به سال معینى نسبت داد بلکه درباره آن باید گفت طرح‏شهر در سال فلان ریخته شده و بناى آن در خلال سنوات فلان تا فلان لااقل ده‏بیست‏سال طول کشیده است تا صورت شهرى به خود گرفته و قلعه به اتمام رسیده‏است مع‏الوصف آنچه از تواریخ استفاده مى‏شود این است:

در کتیبه‏اى که در عمارت نظمیه که تا سال 1308شمسى خراب نشده بودتاریخ بناى شهر 1227 ضبط شده بود.

در کتیبه‏اى دیگر در راهرو ارک دولتى تاریخ بناى ارک 1228 نوشته شده بود.

اعتمادالسلطنه در جلد چهارم مرآت‏البلدان که سال تالیفش 1296 مى‏باشددر ضمن واژه جوامع مى‏نویسد:

جامع عراق «سلطان‏آباد» مشهور به «شهر نو» که به اصطلاح حالیه شهر عراق‏همان است که از بناهاى مرحوم سپهدار و قریب هفتاد سال است که این شهر بناشده است.

از کتاب «اکسیرالتواریخ‏»  اعتضادالسلطنه نقل شده: بناى شهر اراک به دست‏یوسف‏خان گرجى و هزینه دویست‏هزارتومان در تاریخ 1228 بوده است.

در کتاب «بستان‏السیاحه‏» که تاریخ پایان تالیفش 1248 مى‏باشد آمده:

سلطان‏آباد قصبه‏اى است مابین فراهان و کزاز و کمره و قلعه‏اى محکم دارد...که آن را یوسف‏خان گرجى سپهدار خسرو ایران حسب‏الفرمان بنا نموده و در تعمیرو تنسیق آن اهتمام تمام فرموده قریب هزارخانه در آن است و این قصبه دارالاماره‏غلامحسین‏خان سپهدار (فرزند یوسف‏خان) شهریار ایران است.

و در ماده: «شهر نو» مى‏نویسد: و قصبه دیگر [به این نام] در عراق است که درایام سلطان‏فتحعلیشاه‏قاجار یوسف‏خان‏گرجى‏که‏منصب سپهسالارى‏داشت‏بنا نمودو بعد به پسرش غلامحسین‏خان که سپهدار لقب داشت منتقل گردید و اکنون درضبط دیوان اعلى‏است و به‏«سلطان‏آباد» مشهوراست که در حرف سین‏مذکور شد. 

آقاى دهگان مى‏گوید: از نوشته‏هاى بالا استفاده مى‏شود که بناى شهر اراک‏در سالهاى 1227 تا 1231 بوده و به احتمال قوى طرح ریزى و تسویه زمین‏و مقدمات بنا از سال 1227 شروع و لااقل قسمتى از بنا در سال 1231 قابل‏سکونت گردیده است.

آقاى دهگان در جاى دیگر مى‏نویسد:

قلعه سلطان‏آباد یا بلده عراق در بدو تاسیس به منظور قلعه جنگى بنا شده‏بود ومنظور بانى، بیشتر ازانتخاب این محل به‏منظور جنبه سوق‏الجیشى بوده است.این قلعه که در بین ولایات «کزاز» و «فراهان‏» در مقابل «دربند کرهرود» قرار گرفته‏براى جلوگیرى (به گفته مورخان وقت) از اشرار فراهان جاى متناسبى بوده است.

قلعه سلطان آباد محصور به دیوارى ضخیم و خندقى عمیق (به عمق‏هشت‏متر) بوده عمارات دولتى در قسمت‏شمال شهر واقع شده است. در اطراف‏شهر هشت‏برج احداث شده بود در سال 1244 فتحعلیشاه در هنگام بازدید شهرپنج عراده توپ براى حفاظت قلعه سلطان‏آباد در اختیار سپهدار (پسر یوسف‏خان‏گرجى سپهدار اول) آنجا گذاشت.

این شهر تا سال 1271 محل سکونت‏سپهدار قشون عراق بوده و نظرى که‏دولت‏به آنجا داشت همان جنبه سوق‏الجیشى شهر بوده، و در این سال به نقل‏اعتمادالسلطنه،  میرزا حسن‏خان نایب‏الحکومه عراق دکاکین شهر سلطان‏آبادو باغات و عمارات دیوانى را مرمت و تعمیر و غرس اشجار کرده و از بلاد دیگر ازهرقبیل ارباب‏صنایع به‏این شهرآورده‏سکنى‏داد. چنانچه‏مرحوم‏صنیع‏الملک  مرقوم‏داشته‏تجار وارباب صنایع شهر فعلى‏اراک همه‏از جاهاى‏دیگر واز بلادمجاور دعوت‏شده‏اند، اکثر تجار این شهر آذربایجانى، اصفهانى، کاشانى و خوانسارى مى‏باشند،و صنعتگران شهر بیشتر از مردم بروجرد و شهرهاى مجاور تشکیل شده است، ازبومیان قدیم کمتر کسى را مى‏شناسیم که به شغل تجارت یا صنعت مشغول باشد.

نگارنده این سطور حدس مى‏زند که حوزه علمیه اراک هم از همین سالها(یعنى‏1270 به‏بعد) فعال شده باشد گرچه مدرسه سپهدار قبلا بنا شده‏بوده است.

منبع : یادنامه آیت الله اراکی


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   صباح ملک حسینی  

عنوان متن بازار اراک شنبه 84 بهمن 22  ساعت 10:58 صبح

بازار اراک

از لحاظ تاریخی بازار هسته مرکزی و اصلی را در زندگی شهر تشکیل می دهد و به طور کلی مرکز تجاری و اقتصادی شهر می باشد. انواع مراکز خرید، فروش، پخش و توزیع کالا و فعالیت های دفتری در آن قرار دارد

بازار دارای دو محور شمالی جنوبی به طول 880 متر بوده به طور کاملاً  مستقیم در مرکز شهر قدیمی از دروازه قبله در جنوب به دروازه راهزان (نام روستایی در شمال شهر اراک است ) در شمال امتداد داشته است که متأسفانه دو گذر از قسمت   شمالی آن تخریب شده است. بازار شرقی غربی به صورت محور عمود بر بازار اصلی قرار دارد این دو بازار در محل چهارسوق یکدیگر را قطع می کنند. طول بازار شرقی غربی نیز 600متر بوده است

سقف بازار از طرف جنوب تا یکصد متر (یک گذر) دو طبقه بوده و ارتفاع سقف آن 8 متر می باشد ولی در سالهای گذشته به علت بی توجهی مسئولین و مالکین قسمتی از سقف ابتدای آن فرو ریخته و سر در زیبای آن در زمان ساختمان بانک ملی (اول بازار) از بین رفته است سقف اول بازار را با صفحات آکوستیکی بسیار زشتی پوشانده اند که تعداد زیادی از قطعات آن آویزان است و وضع زننده ای را به وجود آورده است

عرض بازار از ابتدا تا انتها 5 متر است ارتفاع چهارسوق حدود 13/3 متر دو پوش بوده که از لحاظ زیبایی و فن معماری از بناهای در  خور توجه است عرض بقیه بازار نیز 5 متر است

بازار اصلی به 8 گذر تقسیم شده و طول هر گذر آن حدود 100 متر است . در هر گذر حدود 50 باب مغازه وجود دارد که در جمع بیش از 500 مغازه است. در سالهای اخیر به علت قیمت سرسام آور سرقفلی، تعداد کثیری از مغازه ها را از بافت و فرم اولیه خارج کرده و هر مغازه را به دو باب  مغازه تغییر داده اند در مجموع بازار حدود 20 سراچه و تیمچه دارد از بازار شرقی غربی در زمانهای اخیر به علت ایجاد خیابانهای جدید از دو طرف دو گذر را خراب کرده و تبدیل به خیابان شده اند در شرق خیابان شهر گرد(شهرجرد که از نام روستایی گرفته شده است ) و در غرب خیابان مولوی (که اکنون تا خیابان حصار بیشتر امتداد ندارد و بقیه تخریب شده است )

تیمچه ها و سراها

در مجموعه بازار حدود 20  تیمچه و سرا  وجود دارد که حدود 18 واحد آن در قسمت جنوبی بازار قرار دارند

از جنوب به شمال تیمچه ها بدین قرارند

·         سرای حاج میرزا محمدعلی خان

·         سرای فرائی - طباطبایی که ابتدا جزء مراکز تفریحی و سرگرمیها از قبیل تآتر و چایخانه و غیره بوده است

·         سرای قمی ها که تقریباً  از حالت تجاری بیرون آمده است

·         سرای کریمی که در سالهای قبل حاج نصراله کریمی آن را مرمت نموده است

·         سرای اکبریان که مرکز تجارت فرش است

·         سرای ناظمی که به سرای آقائی معروف است و مرکز تجارت فرش و غیره ودارای سه قسمت میباشد

·         سرای هزاوه ایها - مرکز تجارت فرش

·         سرای کرمانشاهی

·         سرای تقوائی و عدلی

·         سرای کتابفروشها

·         سرای گلشن

·         سرای کاشانی

·         سرای آقائی معروف به نقشینه

·         سرای آقائی معروف به صندوق سازها

·         سرای آقائی مرکز خرازی معروف به سرای یهودیها

·         سرای نوذری معروف به میرزا سمیع یا حاج ملا محمود پدر نوذری، فرش وبلور

·         سرای آقائی شامل دو سرا، سرپوشیده  و باز  - فرش و متفرقه

سرای نوذری

این سرا مرکز یکی از ظریفترین و زیباترین مجموعه تیمچه ها و گالریها را که جهت  تجارت فرش مورد استفاده اند شکل می دهد. ساختمان این سرا دوطبقه است، و راهروهایی در دو طبقه آن و در پشت یک سری ستونها قرار دارند

دسترسی بازار نسبت به این تیمچه قدری نامتقارن بوده و در دوپهلوی مجاور  این سرا  پلکانهایی تعبیه شده است که  به گالریهای طبقه بالا منتهی میشوند و در مرکز قسمت

 ورودی به یک تیمچه عظیم با شکوه موازی با آکس بازار وجود دارد و مجموعه توسط

 دو سرسرای طویل و مرتفع (دالان بلور فروشها و دالان قائم ) در اطراف این دو سرا به بازار متصل می شودبین گالریها و تیمچه و سرا و در هر دو طبقه دفاتر تجاری با سقفهای  گنبدی نیم دایره وجود دارند که بسیار زیبا می باشند و دارای سقف گنبدی شکل و پنجره های چوبی (معروف به فرانسوی) که بداخل باز می شوند و نیز نرده های محافظتی چوبی کنده کاری شده می باشد

در سالهای اخیر اکثر سراها به علت رکود  بازار فرش وعدم صادرات آن ازرونق افتاده ا ند عدم بیشتر مغازه ها و دفاتر تجارت و تولید فرش درمعرض تعطیل شدن قرار گرفته اند

www.arak200.org  :

·          

 


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   صباح ملک حسینی  

عنوان متن حمام چهار فصل چهارشنبه 84 بهمن 19  ساعت 5:17 عصر

حمام چهار فصل اراک

این بنا مربوط به دوران قاجاریه است و از آثار ارزشمند و بسیار زیبای منطقه محسوب می شود . این حمام دارای سه قسمت بوده : حمام مردانه ، زنانه و حمام اقلیت های مذهبی و مانند تمام حمام های قدیمی که از آب جاری استفاده می کردند چند متر از سطح خیابان گودتر است . رخت کن حمام با کاشیکاری های بسیار زیبای هفت رنگ تزئین شده و سقف حمام روی هشت ستون قرار دارد که این ستون ها دارای پیچگاه های بسیار زیبا و کاشی های منقوش می باشد . در حال حاضر این حمام به عنوان موزه مورد بازدید علاقمندان قرار می گیرد . بنیانگذار آن شخصی به نام مرحوم حاج محمد ابراهیم خوانساری بوده است                .
این مجموعه کم نظیر در ضلع شرقی خیابان شاهپور قدیم و خیابان دکتر بهشتی "( عباس آباد ) فعلی واقع است .
وجه تسمیه آن به واسطه تابلوهای کاشی می باشد . که در ارتباط با چهار فصل سال منقوش گشته و در چهار سمت سربینه حمام مردانه نصب بوده است . بر روی این کاشی های خشتی نقوشی از مناظر طبیعی دیده می شود که احتمالاً حکایت از آن دارد که این حمام در چهار فصل سال می تواند مورد استفاده باشد . همچنین کاشی هایی که نقوش آنها شکارگاهی است و شامل جنگ بین شیر و اژدها و شیر و گاو می باشد که در هر دوی آن شیر حیوان غالب است و به احتمال قوی بدین معنا بکار برده شده که در این حمام گرما به سرما غالب است چرا که شیر در عربی اسد خوانده می شود که یکی از ماه های گرم تابستان است و به این ترتیب مردم را برای ورود به حمام و استفاده از آن مشتاق تر می کرده است . حمام از نظر معماری فوق العاده غنی است و می تواند از نظر سبک معماری و ویژگی های تاریخی و از نظر شهرسازی و ارزش های آن مورد بررسی قرار گیرددر حال حاضر از مجموعه مساحت 1600 متری این بنا 9000 مترمربع آن که شامل سربینه مردانه و گرمخانه است بازسازی و مورد بهره برداری قرار گرفته است که بخش رخت کن مردانه و هشتی بین گرمخانه و رخت کن به موزه تابستانی شناسی تبدیل شده است . اشیاء به نمایش گذاشته شده در آن مربوط به دوران قبل و بعد از اسلام بوده و بخش گرمخانه آن در حاضر تبدیل به موزه مردم شناسی شده که در این قسمت سعی شده از موضوعات مردم شناسی استفاده شود ، اشیاء این بخش شامل ابزار و وسایل روشنایی ، قهوه خانه ، وسایل حمام ، اسناد و قباله ها و قرآن های خطی است . هنرهای سنتی مانند کارگاه گیوه کشی و فرش بافی نیز بخشی از این مکان را به خود اختصاص داده است.                                    .
اولیت هشتی ارتباطی میان در ورودی و سربیه یا رخت کن مردانه قسمت سربینه حمام مردانه هشتی ارتباطی میان گرمخانه و سربینه مردانه ، محل نگهداری آب ، گرمخانه مردانه ، رخت کن ، و سربینه حمام خاص ، گرمخانه حمام خاص ، منبع ذخیره آب گرم ، خزینه حمام مردانه ، قسمت سربینه حمام اقلیت های مذهبی ، قسمت گرم خانه اقلیت های مذهبی _ خزینه کوچک حمام اقلیت ها ، هشتی ارتباط دهنده قسمت سربینه زنانه و در ورودی داخل کوچه ، قسمت سربینه یا رخت کن حمام زنانه ، محل انبار نگهداری آب ، محل نگهداری آب و کارگاه مرمت ، هشتی ارتباطی بین سربینه و گرمخانه حمام زنانه ، خزینه آب سرد که بعدها به صورت دوشی تبدیل شد ، خزینه آب گرم ، فضای هشت ضلعی که ارتباط دهنده بین دو قسمت ها بوده است و مورد استفاده آن در حمام بسیار حائز اهمیت است چون علاوه بر اینکه یا قسمت ورودی را به سربینه ها و یا قسمت سربینه را به گرمخانه ها متصل می کرد باعث تعدیل حرارت نیز می شدیکی از زیباترین بخش های این حمام قسمت سربینه زنانه است که گنبد آن یک پارچه و بدون برپاداشتن ستون بنا شده است و این از نظر معماری با توجه به امکانات کم آن دوران قابل توجه است . حمام زنانه و بخش اقلیت های مذهبی یا خصوصی دارای یک سربینه زنانه است اما گرمخانه آن دارای خصوصی و عمومی است که شاید بتوان گفت در نوع خود بی نظیر باشد                                    .
اما سربینه حمام مردانه با کاشی خشتی هفت رنگ با طرح های متنوع تزئین یافته است و تمام سطوح داخلی آن نیز با کاشی و طرح های اسلیمی و ختایی مزین گردیده است . گنبد اصلی سربینه بر روی هشت ستون اصلی قرار دارد که این ستون ها نیز به شکل هنرمندانه ای کاشی کاری شده و دارای پیچک های بسیار زیبایی است . از جمله ویژگی های معماری سربینه علاوه بر طرح قرینه سازی و رسم بندی ها و نحوه ستون بندی آن همین کاشی کاری ها است که شامل کاشی کاری های قالبی و پیچکی است و تمام سطح سربینه مردانه بوسیله همین کاشی ها تزئین یافته است . شکل های اسلیمی نظیر گل و بوته درختان سرو و صنوبر و انگور و نیز منظره های طبیعی که حاکی از ذوق و احساس هنر کاشی ساز است . مثل نشان دادن چشمه های آب ، رودخانه و گیاهان وحشی که در میان آنها پرندگان شبیه کبوتر و قرقاول در حال نشسته یا پرواز دیده می شوند                              .
از نقوش دیگر کاشی ها می توان به نقش شیر و گاو و یا شیر و اژدها اشاره کرد که به نقوش شکاری معروفند این مکان دارای کاشی کاری هایی به نقش عقاب با شکار مرغابی نیز هست . در سینه هر ستون نقش سربازان و افراد نظامی آن دوره با اونیفورم های مخصوص و رنگ های مخصوص گوناگون با حالت های ایستاده همراه باشمشیریاتفنگ
در دستشان دیده می شود .
تمام سربازان دارای واکلسیل های سرشانه و در جاهای متفاوت نظامی آن زمان باشند که با علامت ستاره بر روی سینه هایشان مشخص شده اند . رنگ بکار رفته در کاشی ها بیشتر عبارت است از زرد و آبی لاجوردی و فیروزه ای ، سبز و سفید و مشکی و خاکستری و قرمز و نارنجی است . کاشی های این دوره هم مربوط به زمان قاجار با نقوش سربازان قاجاری است

 


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   صباح ملک حسینی  

عنوان متن غارهای انجدان شنبه 84 بهمن 8  ساعت 11:42 عصر

غارهای انجدان

 

1-غار آسیلی : این غار در حدود 5 کیلومتربا انجدان فاصله دارد و در طرف مغرب انجدان است دهانه غار مزبور رو به غرب قرار دارد و مدخل آن دو دریچه دایره شکل که ستونی به محیط یک متر دیواره وسط این دو دریچه را تشکیل می دهد . به تالار اولیه غار مربوط و رابط بین محیط داخل و خارج غار است . دریچه دایره ای سمت راست به عرض 80 سانتیمتر و ارتفاع 90سانتیمتر و دریچه ای دایره سمت چپ به عرض 1/1متر و ارتفاع 90 سانتیمتر می باشد و طول محوطه مدخل غار 5/10 متر و عرض 5/8 متر و ارتفاع 2 متر است . دالان غار در سمت چپ محوطه در انتها قرار گرفته و ارتفاع آن 5/1 متر و به عرض 1 متر می باشد > مسیر غار تا انتها به طول مایل یا شیب تندرو به پایین می رود و از مدخل دالان به طول 12 متر در تنگنای کم عرض و مورب پایین رفته بن بست می شود و برای عبور به قسمت انتهای غار باید به شکم خوابید و خزیده از میان شکافی که در سمت راست روی حفره مسدود قرار دارد گذشت و به دهلیز در انتها دو مدخل دارد یکی به حفره ای که در فصل بارانی و بهار پراز آب می شود راه دارد این حفره به صورت آب انباری است که دیواره آن یکپارچه از مواد سفید آهکی و سوزنیا و بلورهای منشوری و استالاگتیتی پوشیده شده طول این حوضچه بلورین 40/2 متر و عرض 20/1 متر و ارتفاع 15/1 متر است و دهانه مدخل حوضچه 50در 40 سانتیمتر می باشد . دیگری مربوط به محوطه انتهای غار بوده و در داخل این محوطه مخازن آب که در تمام سال پر از آب است دیده و در مواقع فصول بارانی کف این محوطه تا ارتفاع قابل توجهی مملو از آب می گردد و مواد آهکی به صورت استالاگتیت و استالاگمیت منظره بدیعی به آن داده طول تالار با محوطه انتهایی 9 متر و عرض متوسط3 متر و ارتفاع 4 متر است .طول کلی غار آسیلی از مدخل خارجی تا نقطه انتهای غار 5/73 متر می باشد هوای آن در فصل بارندگی به علت دم کردن و بخار آب سنگین و مسیر آب لزج می گردد

.                           

2-غار میان لائون یا کلوچه بالا :به این غار غار چاه هم می گویند و در کوه مقابل غار آسیلی قرار دارد . غار مزبور دارای دو دهانه می باشد یکی مایل که راه عبور و رسیدن به انتهای آن است و دیگری عمودی بوده در حدود 3 متر بالاتر از دهانه اولی قرار دارد مدخل غار 3 در 3 متر می باشد و به طور مایل با شیب تند به طول 60/14 متر و عرض متوسط 2 متر و ارتفاعی در حدود تا پله اول غار که به فضای غار مربوط است پیش می رود در سمت راست سطح پله ستون آهکی به ارتفاع تقریبی 5 متر و محیط تقریبی 20متر دیده می شود که در اصطلاح محلی به آن ((تاپو )) می گویند (تاپو مخزن آرد و گندم می باشد که با دست انسان ساخته می شود )                                                                                         

از سطح پله اول تا کف غار پله دیگری وجود دارد که ارتفاع آن تا پله اول 20/5 متر و تا کف محوطه غار 20/5متر است محوطه غار وسیع و بسیار مرتفع و در دیواره دهلیزهای آن مواد آهکی به صورت گل های زیبا و قارچ های چتری پوشیده شده طول و عرض محوطه غار 5/24 در 5/24 متر و ارتفاع 23 متر می باشد . دهانه عمودیغار 70/2 در 50/2 متر و ارتفاع آن تا سطح پوش محوطه غار 7 متر و تا کف محوطه 30متر است و طول کلی غار مذکور از مدخل خارجی تا انتهای غار50/51 می باشد  .

                                 .                                                                              3- غار طاقارچه : این غار در نزدیکی انجدان می باشد و دو درخت بزرگ (طاق) مقابل دهانه آن روئیده و منظره بدیعی به غار داده است طول آن 22 متر و عرض میانه آن 7 متر و عرض انتهایی 11 متر و عرض مدخل غار 5/5 متر می باشد و ارتفاع مدخل 5/2 متر است ارتفاع غار 3 متر می باشد در انتهای غار دو دهلیز کوچک وجود دارد . غار سنگی و کف آن از خاک رسوبی پوشیده شده دهانه غار رو به جنوب است .

 

4-غار گیوه کش :وجه تسمیه آن از گیوه دوزی بوده که بنا به اظهار اهالی انجدان در زمان حمله افغانها به این غار پناه برده و بعد هم از آن گریخته است غاری کوچک و به صورت قصابخانه ای در آمده چون حیوانات درنده کوهستان طعمه های خود را در این غار برده و می خورند .

در کف آن خون پرنده و چرنده و استخوان های آنه دیده می شود طول غار مزبور 9 متر و به عرض 6 متر و ارتفاع آن 5/1متر است عرض دهانه غار 4 متر و به ارتفاع 5/1 متر می باشد و در سمت مشرق انجدان قرار دارد .

 

5- غار شغال دره :این غار از غار گیوه کش به انجدان نزدیکتر است و وجه تسمیه آن از شغال های فراوانی است که در دامنه ی این غار و داخل آنبه سر می برند . و 11 متر طول و 2 متر عرض و 30/1 متر ارتفاع دارد . بین دره آسیلی کوهی قرار دارد که به آن ((کلوپ جهنم )) می گویند (این کوه به خود برف نمی گیرد و بدین جهت لقب جهنم را به آن داده اند  )

 

((منبع : تاریخ اراک تالیف مرحوم ابراهیم دهگان))


  نظرات شما  ( )

   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مقالاتی در باره ی اراک و استان مرکزی
مدارس قدیم اراک (سلطان آباد)
شهید علی هاشمی سنجانی
5- دکتر تقی ملکی
4- دکتر عزالدین ابطحی
3- دکتر ابراهیم مرادیان
3-دکتر سید محمد شهرجردی
2- دکتر عزالدین ابطحی
آشنایی با پزشکان شهر اراک
چشمه آب معدنی اراک
اراک
خانه حسن پور در اراک
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ