اراک - عراق - سلطانآباد - شهرنو
در جاى شهر فعلى اراک ده بزرگى به نام «دسکره» یا «دستجرده» وجود داشته که ازآثار آن ده، قناتى به نام قنات ده باقى مانده است. بعد از خرابى این ده بزرگ (کهتاریخ خرابى آن هم تا کنون معلوم نگردیده است) جاى آن بایر بوده است تا دراوایل دولت زندیه هشتقلعه در جاى آن ده به ترتیب زیر ساخته شده است:
1- قلعه نو که خرابههاى آن در طرف جنوب شهر، بین خود شهر و قصبه«کرهرود» باقى بود.
2- قلعه حاج طهماسب در زیر قلعه نو.
3- قلعه سلیمکهخرابههاى آن درزمینهاى «ورزنه» جزء مزارع شهر واقع شد.
4- قلعه خانبابا.
5- قلعه آزاد مرادآباد که گویا نزدیک «ورزنه» بوده است.
6- قلعه آ(قا) سمیع در نواحى پل گردو.
7- حصار در غرب رودخانه. (ده کهنه که آن هم جزء حصار بوده است.)
8- قلعه قادر که نزدیک «کرهرود» واقع شده بود.
یوسفخان گرجى این قلاع هشتگانه را خراب و شهر عراق (سلطانآباد) راتاسیس کرد و مردم آن قلاع را طوعا و کرها به شهر کوچانید.
علت ایجاد شهر را چنین نقل مىکنند: در آن وقتى که هیات مسیوگاردانفرانسوى جهت تنظیم قواى چریکى ایران به صورت نظام جدید به این سرزمینگسیل شدند دو دسته از داوطلبان نظام اوامر سرداران فرانسوى را زودتر و بهتر فراقگرفتند، اول جوانان آذربایجانى بودند که به نام «سرباز» خوانده شدند و مستقیم زیرنظر عباس میرزاى نایبالسلطنه قرار گرفتند، دوم جوانان عراقى و مازندرانى بودندکه به نام «جانباز» در تحتسرپرستى یکى از آجودانهاى مخصوص یعنىیوسفخان گرجى اداء وظیفه مىکردند. یوسفخان که خود مردى متعینو ثروتمند بود در صدد ایجاد قلعهاى برآمد و جاى کنونى شهر اراک را براى آن درنظر گرفت، و در حین ساختمان، صورت شهرى به آن داده شد.
یوسفخان در سال 1222 منصب سپهدارى یافت و به حکومت عراق قبلاز بناى شهر جدید منصوب شد. فتحعلیشاه در سال 1227 قمرى او را با جمعى ازسرکردگان خود به اتفاق محمدعلى میرزا دولتشاه براى سرکوبى عبداللهپاشا والىبغداد فرستاد والى به شیخ جعفر کاشفالغطاء(ره( که شاه هم به او ارادت داشتمتوسل شد و او در این باب وساطت کرد و کار به مسالمت و مصالحه انجامید.عباس میرزاى نایبالسلطنه در سال 1238قمرى یوسفخان را براى دفع اکراد کهبه سلماس و آن حدود تجاوز کرده بودند فرستاد و در جنگى که روى داد اکرادشکستخورده فرار نمودند و جاهاى آنان به دستیوسفخان افتاد.
در سال 1240 که فتحعلیشاه حاکم اصفهان را معزول و محمدمیرزا پسر سىو هشتم خود را در سن سیزده سالگى ملقب به سیفالدوله کرد و به جاى وىمنصوب نمود، یوسفخان سپهدار به وزارت او تعیین شد اما یوسفخان در همینسال درگذشت و منصب او به پسرش غلامحسینخان که در سن هفده سالگى بودداده شد و وى داماد فتحعلیشاه نیز گردید.
درکتاب «دانشنامهایران واسلام»آمده: اراک نام کنونى (نام سابق عراق) براىسلطانآباد پیشین درجلگه فراهان درحاشیه سلسلهکوههاى زاگرس واقع شده، و باتاسیس انبارهاى سوخت وآب در سالهاى جنگ، همیتشهرافزایشفراوانى یافت.
نام شهر چنانکه امروز نوشته مىشود شکل اصلى آن که «عراق» بود را پنهانمىسازد که بر ناحیه واقع در داخله خمیدگى رود قرهسو در جنوب ساوه و مغربقم اطلاق مىشده است ولى منشا اصلى این نام به احتمال قوى «عراق عجم» استکه از زمان سلجوقیان به بعد به تمام ناحیه شمال غربى ایران اطلاق مىشد، که آن رااز عراق عرب یعنى بینالنهرین متمایز مىساخت.
خود شهر را در سال 1223 (کذا) سردار یوسفخان گرجى بنیاد نهاد و آن رابه عنوان پایگاهى براى تجدید سازمان ارتش ایران به اسلوب امروزى بهکار مىبردو بعد آن را سلطانآباد نام نهاد و از اینرو بر اساس یک نقشه منظم و چهارگوشساخته شده و دیوارههاى آن با برجهاى متعددى محافظت مىشده است.
یکى از فرزندان نامى این شهر شاعر و روزنامهنگار اواخر دوره قاجاریه میرزامحمدصادق ادیبالممالک امیرى بود.
در «لغتنامه دهخدا» آمده: اراک (سلطان آباد عراق) از شمال محدود استبهفراهان، از مشرق بهخاک قم، از جنوب بهمحلات و کزاز و از مغرب به کوه شازند.
بناى آن جدید و در سال 1189هجرى شمسى توسط یوسفخان معروفبه گرجى در زاویه غربى دشت فراهان بنا شده و شکل آن منظم و به صورت مربعمستطیل است.
در کتاب «سیماى ایران» آمده: بناى اولیه شهر اراک در سال 1231 هجرىقمرى به دستور فتحعلىشاه قاجار به وسیله یوسفخان گرجى (سپهدار) فرماندهپادگان محل بنا گردید و به نام قلعه سلطانآباد نامیده شد.
در سال 1316شمسى نام «سلطانآباد» به «اراک» تغییر یافت. هدف از ایجادو احداث این شهر در ابتدا پایگاهى نظامى بوده تا بتواند در حفظ منطقه مؤثر واقعشود به همین جهت است که ساختمان اولیه شهر به صورت قلعهاى بوده که چهاردروازهداشتهاست.و درسالهاى صلح وآرامشدیوارهاىحفاظتىشهر برداشته شد.
در کتاب «گزارشنامه» مىخوانیم:
اراک نام فعلى شهرى است که در زمان فتحعلیشاه قاجار (1227ه .ق) بهمباشرت یوسفخان گرجى به عنوان قلعه جنگى بنیاد گردید.
قلعه مزبور در سال 1272 به وسیله محمدحسنخان امیر نظام برادر میرزاتقىخان امیرکبیر تمصیر و تشجیر شد و از اطراف تجار و کسبه به شهر نو بنیاد روىآوردند حتى در اوایل قرن چهاردهم ه .ق یکى از شهرستانهاى بسیار آباد، گردیدو متجاوز از پنجاه کمپانى خارجى در این شهر شعبه داشته و به کار و کسب مشغولبودند. درسال 1307ه .ق تا1310 کمپانى(انگلیسى معروف به) زیگلر قلعهبزرگىدر شهر ساخت که قسمت اعظم آن بعدها باقى مانده و به قلعه فرنگى معروف شد.
شهر اراک در بدو امر به نام «قلعه سلطانآباد» (به نام فتحعلیشاه قاجار)و سپس با حذف عنوان قلعه و نیز با عنوان «شهرنو» در نامههاى موجود آن زمانهادیده مىشود غلامحسینخان و پدر او یوسفخان هردو از سپهداران مورد توجهدولتهاى مربوطه بودهاند نامههایى که براى آنان فرستاده مىشد با عنوان: «لشگرعراق» و سپس با حذف کلمه «لشگر» بود که همین لفظ عراق علم شهر گردید و اسمسلطانآباد به تدریج از زبانها افتاد و در سال 1317شمسى که راهآهن جنوب از کناراین شهر عبور کرد و ایستگاهى در کنار شهر احداث شد نام ایستگاه را اراک گذاشتندو سپس شاید از طرف وزارت کشور به تمام آبادیهاى واقع در سر راه راهآهنبخشنامه شد که اسم آبادیهاى مجاور با ایستگاههاى مربوطه به همان نام خواندهشود از این رو عنوان «عراق» تبدیل به «اراک» گردید. البته اول کسى که عراق را اراکخوانده میرزاآقاخان کرمانى است در این شعرش:
عروس جهان است ملک اراک که سرتاسرش مشک بیزاستخاک
شهر اولیه یا قلعه سلطانآباد داراى چهار دروازه بود: آنکه به طرف شرق باز مىشد:دروازه شهرجرد به نام ده مجاور یا روبرو، و آنکه به طرف شمال مىرفت دروازهرازان به نام ده روبرو، و آنکه به طرف غرب مىرفت دروازه حاج علینقى، و دروازهجنوب را به مناسبت جهت، دروازه قبله مىنامیدند.
این چهار دروازه چنان نصب شده بود که اگر شخصى در میان چهار سوقمىایستاد و مانعى هم در بین نبود چهار دروازه به خوبى نمایان بود.
در کتاب «تاریخ اراک» آمده: شهر اراک فعلى قبل از سال 1317شمسى به نام«عراق» و پیش از آن به اسم «سلطان آباد» و در بدو امر عنوان «قلعه سلطانآباد»داشته است تاریخ بناى شهر را چنانچه در افواه معروف استبه حساب جمل«نمود یوسف ثانى بناى مصر جدید» یعنى 1231ه .ق ضبط نمودهاند اما چیزى کهقابل ذکر است آنکه بناى شهرى مشتمل بر حدود پنجهزار خانه و چهار راسته بازارمسقف و نیز مشتمل بر بناى بزرگ ارک دولتى و مدرسه و تعداد زیادى مسجدو حمام -با توجه به اینکه بانى شهر اکثر ایام خود را در جبهه جنگهاى ایرانو عثمانى و ایران و روس به سر مىبرده، و نیز سالهاى جنگ خیلى طولانىبوده-نمىتوان به طور قطع به سال معینى نسبت داد بلکه درباره آن باید گفت طرحشهر در سال فلان ریخته شده و بناى آن در خلال سنوات فلان تا فلان لااقل دهبیستسال طول کشیده است تا صورت شهرى به خود گرفته و قلعه به اتمام رسیدهاست معالوصف آنچه از تواریخ استفاده مىشود این است:
در کتیبهاى که در عمارت نظمیه که تا سال 1308شمسى خراب نشده بودتاریخ بناى شهر 1227 ضبط شده بود.
در کتیبهاى دیگر در راهرو ارک دولتى تاریخ بناى ارک 1228 نوشته شده بود.
اعتمادالسلطنه در جلد چهارم مرآتالبلدان که سال تالیفش 1296 مىباشددر ضمن واژه جوامع مىنویسد:
جامع عراق «سلطانآباد» مشهور به «شهر نو» که به اصطلاح حالیه شهر عراقهمان است که از بناهاى مرحوم سپهدار و قریب هفتاد سال است که این شهر بناشده است.
از کتاب «اکسیرالتواریخ» اعتضادالسلطنه نقل شده: بناى شهر اراک به دستیوسفخان گرجى و هزینه دویستهزارتومان در تاریخ 1228 بوده است.
در کتاب «بستانالسیاحه» که تاریخ پایان تالیفش 1248 مىباشد آمده:
سلطانآباد قصبهاى است مابین فراهان و کزاز و کمره و قلعهاى محکم دارد...که آن را یوسفخان گرجى سپهدار خسرو ایران حسبالفرمان بنا نموده و در تعمیرو تنسیق آن اهتمام تمام فرموده قریب هزارخانه در آن است و این قصبه دارالامارهغلامحسینخان سپهدار (فرزند یوسفخان) شهریار ایران است.
و در ماده: «شهر نو» مىنویسد: و قصبه دیگر [به این نام] در عراق است که درایام سلطانفتحعلیشاهقاجار یوسفخانگرجىکهمنصب سپهسالارىداشتبنا نمودو بعد به پسرش غلامحسینخان که سپهدار لقب داشت منتقل گردید و اکنون درضبط دیوان اعلىاست و به«سلطانآباد» مشهوراست که در حرف سینمذکور شد.
آقاى دهگان مىگوید: از نوشتههاى بالا استفاده مىشود که بناى شهر اراکدر سالهاى 1227 تا 1231 بوده و به احتمال قوى طرح ریزى و تسویه زمینو مقدمات بنا از سال 1227 شروع و لااقل قسمتى از بنا در سال 1231 قابلسکونت گردیده است.
آقاى دهگان در جاى دیگر مىنویسد:
قلعه سلطانآباد یا بلده عراق در بدو تاسیس به منظور قلعه جنگى بنا شدهبود ومنظور بانى، بیشتر ازانتخاب این محل بهمنظور جنبه سوقالجیشى بوده است.این قلعه که در بین ولایات «کزاز» و «فراهان» در مقابل «دربند کرهرود» قرار گرفتهبراى جلوگیرى (به گفته مورخان وقت) از اشرار فراهان جاى متناسبى بوده است.
قلعه سلطان آباد محصور به دیوارى ضخیم و خندقى عمیق (به عمقهشتمتر) بوده عمارات دولتى در قسمتشمال شهر واقع شده است. در اطرافشهر هشتبرج احداث شده بود در سال 1244 فتحعلیشاه در هنگام بازدید شهرپنج عراده توپ براى حفاظت قلعه سلطانآباد در اختیار سپهدار (پسر یوسفخانگرجى سپهدار اول) آنجا گذاشت.
این شهر تا سال 1271 محل سکونتسپهدار قشون عراق بوده و نظرى کهدولتبه آنجا داشت همان جنبه سوقالجیشى شهر بوده، و در این سال به نقلاعتمادالسلطنه، میرزا حسنخان نایبالحکومه عراق دکاکین شهر سلطانآبادو باغات و عمارات دیوانى را مرمت و تعمیر و غرس اشجار کرده و از بلاد دیگر ازهرقبیل اربابصنایع بهاین شهرآوردهسکنىداد. چنانچهمرحومصنیعالملک مرقومداشتهتجار وارباب صنایع شهر فعلىاراک همهاز جاهاىدیگر واز بلادمجاور دعوتشدهاند، اکثر تجار این شهر آذربایجانى، اصفهانى، کاشانى و خوانسارى مىباشند،و صنعتگران شهر بیشتر از مردم بروجرد و شهرهاى مجاور تشکیل شده است، ازبومیان قدیم کمتر کسى را مىشناسیم که به شغل تجارت یا صنعت مشغول باشد.
نگارنده این سطور حدس مىزند که حوزه علمیه اراک هم از همین سالها(یعنى1270 بهبعد) فعال شده باشد گرچه مدرسه سپهدار قبلا بنا شدهبوده است.
منبع : یادنامه آیت الله اراکی
|