سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  جغرافیا
[ و به کسى که در محضر او أستغفر اللّه گفت ، فرمود : ] مادر بر تو بباید گریست مى‏دانى استغفار چیست ؟ استغفار درجت بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است : نخست پشیمانى بر آنچه گذشت ، و دوم عزم بر ترک بازگشت ، و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى چنانکه خدا را پاک دیدار کنى و خود را از گناه تهى سازى ، و چهارم اینکه حقّ هر واجبى را که ضایع ساخته‏اى ادا سازى و پنجم اینکه گوشتى را که از حرام روییده است ، با اندوهها آب کنى چندانکه پوست به استخوان چسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید ، و ششم آن که درد طاعت را به تن بچشانى ، چنانکه شیرینى معصیت را بدان چشاندى آنگاه أستغفر اللّه گفتن توانى . [نهج البلاغه]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
117664
بازدیدهای امروز وبلاگ
13
بازدیدهای دیروز وبلاگ
5
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
جغرافیا
صباح ملک حسینی
کارشناسی ارشد جغرافیا هستم
لوگوی وبلاگ
جغرافیا
بایگانی
بهار 1386
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
اوقات شرعی
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   صباح ملک حسینی  

عنوان متن نام و بنای شهر اراک یکشنبه 84 بهمن 23  ساعت 10:11 عصر

اراک - عراق - سلطان‏آباد - شهرنو

در جاى شهر فعلى اراک ده بزرگى به نام «دسکره‏» یا «دستجرده‏» وجود داشته که ازآثار آن ده، قناتى به نام قنات ده باقى مانده است. بعد از خرابى این ده بزرگ (که‏تاریخ خرابى آن هم تا کنون معلوم نگردیده است) جاى آن بایر بوده است تا دراوایل دولت زندیه هشت‏قلعه در جاى آن ده به ترتیب زیر ساخته شده است:

1- قلعه نو که خرابه‏هاى آن در طرف جنوب شهر، بین خود شهر و قصبه‏«کرهرود» باقى بود.

2- قلعه حاج طهماسب در زیر قلعه نو.

3- قلعه سلیم‏که‏خرابه‏هاى آن درزمینهاى «ورزنه‏» جزء مزارع شهر واقع شد.

4- قلعه خان‏بابا.

5- قلعه آزاد مرادآباد که گویا نزدیک «ورزنه‏» بوده است.

6- قلعه آ(قا) سمیع در نواحى پل گردو.

7- حصار در غرب رودخانه. (ده کهنه که آن هم جزء حصار بوده است.)

8- قلعه قادر که نزدیک «کرهرود» واقع شده بود.

یوسف‏خان گرجى این قلاع هشتگانه را خراب و شهر عراق (سلطان‏آباد) راتاسیس کرد و مردم آن قلاع را طوعا و کرها به شهر کوچانید.

علت ایجاد شهر را چنین نقل مى‏کنند: در آن وقتى که هیات مسیوگاردان‏فرانسوى جهت تنظیم قواى چریکى ایران به صورت نظام جدید به این سرزمین‏گسیل شدند دو دسته از داوطلبان نظام اوامر سرداران فرانسوى را زودتر و بهتر فراق‏گرفتند، اول جوانان آذربایجانى بودند که به نام «سرباز» خوانده شدند و مستقیم زیرنظر عباس میرزاى نایب‏السلطنه قرار گرفتند، دوم جوانان عراقى و مازندرانى بودندکه به نام «جانباز» در تحت‏سرپرستى یکى از آجودانهاى مخصوص یعنى‏یوسف‏خان گرجى اداء وظیفه مى‏کردند. یوسف‏خان که خود مردى متعین‏و ثروتمند بود در صدد ایجاد قلعه‏اى برآمد و جاى کنونى شهر اراک را براى آن درنظر گرفت، و در حین ساختمان، صورت شهرى به آن داده شد.

یوسف‏خان در سال 1222 منصب سپهدارى یافت و به حکومت عراق قبل‏از بناى شهر جدید منصوب شد. فتحعلیشاه در سال 1227 قمرى او را با جمعى ازسرکردگان خود به اتفاق محمدعلى میرزا دولتشاه براى سرکوبى عبدالله‏پاشا والى‏بغداد فرستاد والى به شیخ جعفر کاشف‏الغطاء(ره( که شاه هم به او ارادت داشت‏متوسل شد و او در این باب وساطت کرد و کار به مسالمت و مصالحه انجامید.عباس میرزاى نایب‏السلطنه در سال 1238قمرى یوسف‏خان را براى دفع اکراد که‏به سلماس و آن حدود تجاوز کرده بودند فرستاد و در جنگى که روى داد اکرادشکست‏خورده فرار نمودند و جاهاى آنان به دست‏یوسف‏خان افتاد.

در سال 1240 که فتحعلیشاه حاکم اصفهان را معزول و محمدمیرزا پسر سى‏و هشتم خود را در سن سیزده سالگى ملقب به سیف‏الدوله کرد و به جاى وى‏منصوب نمود، یوسف‏خان سپهدار به وزارت او تعیین شد اما یوسف‏خان در همین‏سال درگذشت و منصب او به پسرش غلامحسین‏خان که در سن هفده سالگى بودداده شد و وى داماد فتحعلیشاه نیز گردید. 

درکتاب «دانشنامه‏ایران واسلام‏»آمده: اراک نام کنونى (نام سابق عراق) براى‏سلطان‏آباد پیشین درجلگه فراهان درحاشیه سلسله‏کوههاى زاگرس  واقع شده، و باتاسیس انبارهاى سوخت وآب در سالهاى جنگ، همیت‏شهرافزایش‏فراوانى یافت.

نام شهر چنانکه امروز نوشته مى‏شود شکل اصلى آن که «عراق‏» بود را پنهان‏مى‏سازد که بر ناحیه واقع در داخله خمیدگى رود قره‏سو  در جنوب ساوه و مغرب‏قم اطلاق مى‏شده است ولى منشا اصلى این نام به احتمال قوى «عراق عجم‏» است‏که از زمان سلجوقیان به بعد به تمام ناحیه شمال غربى ایران اطلاق مى‏شد، که آن رااز عراق عرب یعنى بین‏النهرین متمایز مى‏ساخت.

خود شهر را در سال 1223 (کذا) سردار یوسف‏خان گرجى بنیاد نهاد و آن رابه عنوان پایگاهى براى تجدید سازمان ارتش ایران به اسلوب امروزى به‏کار مى‏بردو بعد آن را سلطان‏آباد نام نهاد و از این‏رو بر اساس یک نقشه منظم و چهارگوش‏ساخته شده و دیواره‏هاى آن با برجهاى متعددى محافظت مى‏شده است.

یکى از فرزندان نامى این شهر شاعر و روزنامه‏نگار اواخر دوره قاجاریه میرزامحمدصادق ادیب‏الممالک امیرى بود.

در «لغت‏نامه دهخدا» آمده: اراک (سلطان آباد عراق) از شمال محدود است‏به‏فراهان، از مشرق به‏خاک قم، از جنوب به‏محلات و کزاز و از مغرب به کوه شازند.

بناى آن جدید و در سال 1189هجرى شمسى  توسط یوسف‏خان معروف‏به گرجى در زاویه غربى دشت فراهان بنا شده و شکل آن منظم و به صورت مربع‏مستطیل است.

در کتاب «سیماى ایران‏» آمده: بناى اولیه شهر اراک در سال 1231 هجرى‏قمرى به دستور فتحعلى‏شاه قاجار به وسیله یوسفخان گرجى (سپهدار) فرمانده‏پادگان محل بنا گردید و به نام قلعه سلطان‏آباد نامیده شد.

در سال 1316شمسى نام «سلطان‏آباد» به «اراک‏» تغییر یافت. هدف از ایجادو احداث این شهر در ابتدا پایگاهى نظامى بوده تا بتواند در حفظ منطقه مؤثر واقع‏شود به همین جهت است که ساختمان اولیه شهر به صورت قلعه‏اى بوده که چهاردروازه‏داشته‏است.و درسالهاى صلح وآرامش‏دیوارهاى‏حفاظتى‏شهر برداشته شد.

در کتاب «گزارشنامه‏» مى‏خوانیم:

اراک نام فعلى شهرى است که در زمان فتحعلیشاه قاجار (1227ه .ق) به‏مباشرت یوسف‏خان گرجى به عنوان قلعه جنگى بنیاد گردید.

قلعه مزبور در سال 1272 به وسیله محمدحسن‏خان امیر نظام برادر میرزاتقى‏خان امیرکبیر تمصیر و تشجیر شد و از اطراف تجار و کسبه به شهر نو بنیاد روى‏آوردند حتى در اوایل قرن چهاردهم ه .ق یکى از شهرستانهاى بسیار آباد، گردیدو متجاوز از پنجاه کمپانى خارجى در این شهر شعبه داشته و به کار و کسب مشغول‏بودند. درسال 1307ه .ق تا1310 کمپانى(انگلیسى معروف به) زیگلر  قلعه‏بزرگى‏در شهر ساخت که قسمت اعظم آن بعدها باقى مانده و به قلعه فرنگى معروف شد.

شهر اراک در بدو امر به نام «قلعه سلطان‏آباد» (به نام فتحعلیشاه قاجار)و سپس با حذف عنوان قلعه و نیز با عنوان «شهرنو» در نامه‏هاى موجود آن زمانهادیده مى‏شود غلامحسین‏خان و پدر او یوسف‏خان هردو از سپهداران مورد توجه‏دولتهاى مربوطه بوده‏اند نامه‏هایى که براى آنان فرستاده مى‏شد با عنوان: «لشگرعراق‏» و سپس با حذف کلمه «لشگر» بود که همین لفظ عراق علم شهر گردید و اسم‏سلطان‏آباد به تدریج از زبانها افتاد و در سال 1317شمسى که راه‏آهن جنوب از کناراین شهر عبور کرد و ایستگاهى در کنار شهر احداث شد نام ایستگاه را اراک گذاشتندو سپس شاید از طرف وزارت کشور به تمام آبادیهاى واقع در سر راه راه‏آهن‏بخشنامه شد که اسم آبادیهاى مجاور با ایستگاههاى مربوطه به همان نام خوانده‏شود از این رو عنوان «عراق‏» تبدیل به «اراک‏» گردید. البته اول کسى که عراق را اراک‏خوانده میرزاآقاخان کرمانى  است در این شعرش:

           عروس جهان است ملک اراک                   که سرتاسرش مشک بیزاست‏خاک

شهر اولیه یا قلعه سلطان‏آباد داراى چهار دروازه بود: آنکه به طرف شرق باز مى‏شد:دروازه شهرجرد به نام ده مجاور یا روبرو، و آنکه به طرف شمال مى‏رفت دروازه‏رازان به نام ده روبرو، و آنکه به طرف غرب مى‏رفت دروازه حاج علینقى، و دروازه‏جنوب را به مناسبت جهت، دروازه قبله مى‏نامیدند.

این چهار دروازه چنان نصب شده بود که اگر شخصى در میان چهار سوق‏مى‏ایستاد و مانعى هم در بین نبود چهار دروازه به خوبى نمایان بود.

در کتاب «تاریخ اراک‏» آمده: شهر اراک فعلى قبل از سال 1317شمسى به نام‏«عراق‏» و پیش از آن به اسم «سلطان آباد» و در بدو امر عنوان «قلعه سلطان‏آباد»داشته است تاریخ بناى شهر را چنانچه در افواه معروف است‏به حساب جمل‏«نمود یوسف ثانى بناى مصر جدید» یعنى 1231ه .ق ضبط نموده‏اند اما چیزى که‏قابل ذکر است آنکه بناى شهرى مشتمل بر حدود پنج‏هزار خانه و چهار راسته بازارمسقف و نیز مشتمل بر بناى بزرگ ارک دولتى و مدرسه و تعداد زیادى مسجدو حمام -با توجه به اینکه بانى شهر اکثر ایام خود را در جبهه جنگهاى ایران‏و عثمانى و ایران و روس به سر مى‏برده، و نیز سالهاى جنگ خیلى طولانى‏بوده-نمى‏توان به طور قطع به سال معینى نسبت داد بلکه درباره آن باید گفت طرح‏شهر در سال فلان ریخته شده و بناى آن در خلال سنوات فلان تا فلان لااقل ده‏بیست‏سال طول کشیده است تا صورت شهرى به خود گرفته و قلعه به اتمام رسیده‏است مع‏الوصف آنچه از تواریخ استفاده مى‏شود این است:

در کتیبه‏اى که در عمارت نظمیه که تا سال 1308شمسى خراب نشده بودتاریخ بناى شهر 1227 ضبط شده بود.

در کتیبه‏اى دیگر در راهرو ارک دولتى تاریخ بناى ارک 1228 نوشته شده بود.

اعتمادالسلطنه در جلد چهارم مرآت‏البلدان که سال تالیفش 1296 مى‏باشددر ضمن واژه جوامع مى‏نویسد:

جامع عراق «سلطان‏آباد» مشهور به «شهر نو» که به اصطلاح حالیه شهر عراق‏همان است که از بناهاى مرحوم سپهدار و قریب هفتاد سال است که این شهر بناشده است.

از کتاب «اکسیرالتواریخ‏»  اعتضادالسلطنه نقل شده: بناى شهر اراک به دست‏یوسف‏خان گرجى و هزینه دویست‏هزارتومان در تاریخ 1228 بوده است.

در کتاب «بستان‏السیاحه‏» که تاریخ پایان تالیفش 1248 مى‏باشد آمده:

سلطان‏آباد قصبه‏اى است مابین فراهان و کزاز و کمره و قلعه‏اى محکم دارد...که آن را یوسف‏خان گرجى سپهدار خسرو ایران حسب‏الفرمان بنا نموده و در تعمیرو تنسیق آن اهتمام تمام فرموده قریب هزارخانه در آن است و این قصبه دارالاماره‏غلامحسین‏خان سپهدار (فرزند یوسف‏خان) شهریار ایران است.

و در ماده: «شهر نو» مى‏نویسد: و قصبه دیگر [به این نام] در عراق است که درایام سلطان‏فتحعلیشاه‏قاجار یوسف‏خان‏گرجى‏که‏منصب سپهسالارى‏داشت‏بنا نمودو بعد به پسرش غلامحسین‏خان که سپهدار لقب داشت منتقل گردید و اکنون درضبط دیوان اعلى‏است و به‏«سلطان‏آباد» مشهوراست که در حرف سین‏مذکور شد. 

آقاى دهگان مى‏گوید: از نوشته‏هاى بالا استفاده مى‏شود که بناى شهر اراک‏در سالهاى 1227 تا 1231 بوده و به احتمال قوى طرح ریزى و تسویه زمین‏و مقدمات بنا از سال 1227 شروع و لااقل قسمتى از بنا در سال 1231 قابل‏سکونت گردیده است.

آقاى دهگان در جاى دیگر مى‏نویسد:

قلعه سلطان‏آباد یا بلده عراق در بدو تاسیس به منظور قلعه جنگى بنا شده‏بود ومنظور بانى، بیشتر ازانتخاب این محل به‏منظور جنبه سوق‏الجیشى بوده است.این قلعه که در بین ولایات «کزاز» و «فراهان‏» در مقابل «دربند کرهرود» قرار گرفته‏براى جلوگیرى (به گفته مورخان وقت) از اشرار فراهان جاى متناسبى بوده است.

قلعه سلطان آباد محصور به دیوارى ضخیم و خندقى عمیق (به عمق‏هشت‏متر) بوده عمارات دولتى در قسمت‏شمال شهر واقع شده است. در اطراف‏شهر هشت‏برج احداث شده بود در سال 1244 فتحعلیشاه در هنگام بازدید شهرپنج عراده توپ براى حفاظت قلعه سلطان‏آباد در اختیار سپهدار (پسر یوسف‏خان‏گرجى سپهدار اول) آنجا گذاشت.

این شهر تا سال 1271 محل سکونت‏سپهدار قشون عراق بوده و نظرى که‏دولت‏به آنجا داشت همان جنبه سوق‏الجیشى شهر بوده، و در این سال به نقل‏اعتمادالسلطنه،  میرزا حسن‏خان نایب‏الحکومه عراق دکاکین شهر سلطان‏آبادو باغات و عمارات دیوانى را مرمت و تعمیر و غرس اشجار کرده و از بلاد دیگر ازهرقبیل ارباب‏صنایع به‏این شهرآورده‏سکنى‏داد. چنانچه‏مرحوم‏صنیع‏الملک  مرقوم‏داشته‏تجار وارباب صنایع شهر فعلى‏اراک همه‏از جاهاى‏دیگر واز بلادمجاور دعوت‏شده‏اند، اکثر تجار این شهر آذربایجانى، اصفهانى، کاشانى و خوانسارى مى‏باشند،و صنعتگران شهر بیشتر از مردم بروجرد و شهرهاى مجاور تشکیل شده است، ازبومیان قدیم کمتر کسى را مى‏شناسیم که به شغل تجارت یا صنعت مشغول باشد.

نگارنده این سطور حدس مى‏زند که حوزه علمیه اراک هم از همین سالها(یعنى‏1270 به‏بعد) فعال شده باشد گرچه مدرسه سپهدار قبلا بنا شده‏بوده است.

منبع : یادنامه آیت الله اراکی


  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مقالاتی در باره ی اراک و استان مرکزی
مدارس قدیم اراک (سلطان آباد)
شهید علی هاشمی سنجانی
5- دکتر تقی ملکی
4- دکتر عزالدین ابطحی
3- دکتر ابراهیم مرادیان
3-دکتر سید محمد شهرجردی
2- دکتر عزالدین ابطحی
آشنایی با پزشکان شهر اراک
چشمه آب معدنی اراک
اراک
خانه حسن پور در اراک
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ